English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 227 (3569 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
edge U طرف یک شی مسط ح یا سیگنال یا باس ساعت
edges U طرف یک شی مسط ح یا سیگنال یا باس ساعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lock U همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
locks U همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
time U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
timed U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
times U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
edge U سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
edges U سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
externals U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
clock U سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clock U سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clocks U سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clocks U سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
main U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
asynchronous U ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
cpu U ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است
synchronous U حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
synchronous U سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
Other Matches
scanned U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scans U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
times U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
timed U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
tdm U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
composite video U سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
modulator U مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
ADPCM U استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
DCD U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
degradation U کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
noises U سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noise U سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
adaptive channel allocation U استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
sample size U بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
coincidence circuit U یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود
quadruplex U چهار سیگنال ترکیب شده در یک سیگنال
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carriers U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
sensitivities U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivity U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
bras U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bra U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
o'clock U ساعت از روی ساعت
modem U وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
codec U وسیلهای که سیگنال ارسال شده را کد گذاری میکند یا سیگنال دریافت شده را از کد خارج میکند
wireless network U شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
self-esteem U ساعت
in hour's time U دو ساعت
hour ly U ساعت به ساعت
passionflower U گل ساعت
watch U ساعت
watching U ساعت
watches U ساعت
hours U ساعت
zero hour U ساعت س
hour U ساعت
hourly U ساعت به ساعت
watched U ساعت
passion flower U گل ساعت
horologe U ساعت
h hour U ساعت س
Every so often . Every hour on the hour. U دم به ساعت
clocks U ساعت ها
clocks U ساعت
maypop U گل ساعت
clock U ساعت
clock generator U ساعت زا
timepiece U ساعت
clock U ساعت
ticker [colloquial] [watch] U ساعت
time-piece U ساعت
timepieces U ساعت
timŠepiece U ساعت
timepiece U ساعت
oclock U ساعت
by my watch U ساعت من
horologium U ساعت
ticker U ساعت
clk U ساعت
horologii U ساعت
shooting ckock U ساعت مسابقه
rush-hour U ساعت پرمشغله
alarm clocks U ساعت شماطهای
clock U ساعت ورزشگاه
four o'clock U ساعت چهار
kilowatt hour U کیلووات در ساعت
watt hour U وات ساعت
electric clock U ساعت الکتریکی
face of the clock U صفحه ساعت
game clock U ساعت ورزشگاه
solariums U ساعت افتابی
solarium U ساعت افتابی
daylight saving time U ساعت تابستانی
hr U مخفف ساعت
hour glass U ساعت ریگی
sext U عبادت ساعت 21
sext U نماز ساعت شش
digital clock U ساعت رقمی
hrs U مخفف ساعت
kilowatt hours U کیلووات در ساعت
passion fruit U میوهی گل ساعت
dutchmans U یکجور گل ساعت
rush-hour U ساعت شلوغی
real time clock U ساعت بلادرنگ
biological clock U ساعت زیستی
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U سر ساعت هشت
in the space of an hour U بفاصله یک ساعت
half hour U نیم ساعت
hand glass U ساعت شنی
pph U تعدادصفحه در ساعت
We will come at 8. ما ساعت 8 میاییم.
clocks U ساعت ورزشگاه
horary U ساعت بساعت
wristlet U بند ساعت
zulu time U ساعت گرینویچ
Face of the watch . U صفحه ساعت
shipper U اهرم ساعت
sandglass U ساعت ریگی
hourglass U ساعت ریگی
civil time U ساعت معمولی
moon dial U ساعت مهتابی
clock work U چرخهای ساعت
clock speed U سرعت ساعت
watchmaker U ساعت ساز
lights out U ساعت خواب
watch maker U ساعت ساز
the watch is warranted U خوبی ساعت
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
balance wheel U رقاص ساعت
hourglass U ساعت شنی
navy time U ساعت دریایی
hourglasses U ساعت ریگی
hourglasses U ساعت شنی
quarter hour U ربع ساعت
kwh U کیلووات- ساعت
civil time U ساعت محلی
striker U ساعت زنگی
strikers U ساعت زنگی
horology U ساعت سازی
atomic clock U ساعت اتمی
at eight o'clock U در ساعت هشت
ampere hour U امپر- ساعت
ampere hour U امپر ساعت
man hour U نفر ساعت
hand U عقربه [ساعت ...]
man hours U نفر در ساعت
mean time U ساعت متوسط
system time U ساعت سیستم
sun dial U ساعت افتابی
alarum clock U ساعت شماطهای
alarum U ساعت زنگی
horologer U ساعت ساز
clockhand U عقربه [ساعت ...]
clock maker U ساعت ساز
solar time U ساعت شمسی
tower clock U برج ساعت
watchbands U بند ساعت
capped watch U ساعت شکاری
watch case U قاب ساعت
by my watch U مطابق ساعت من
business hours U ساعت کاری
w.h. U وات ساعت
business hours U ساعت اداری
universal time U ساعت جهانی
alarm clock U ساعت شماطهای
time clock U گاه ساعت
watch glass U شیشه ساعت
watchband U بند ساعت
clockwise U در جهت ساعت
watchcase U جعبه ساعت
watchcase U قاب ساعت
clockwise U درجهت ساعت
watch key U کلید ساعت
shot clock U ساعت مسابقه
watch glss U شیشه ساعت
wall clock ساعت دیواری
sundial U ساعت افتابی
sundials U ساعت افتابی
watch test U ازمون ساعت
pocket watch U ساعت جیبی
chess clock U ساعت شطرنج
wristwatch U ساعت مچی
wristlet watch U ساعت مچی
fob U زنجیر ساعت
wrist watch U ساعت مچی
wristwatches U ساعت مچی
internal clock U ساعت داخلی
physiological clock U ساعت فیزیولوژیکی
clepsydra U ساعت ابی قدیمی
stop watch U ساعت وقت گذاری
stem winding U ساعت دسته کوک
hour hands U عقربه ساعت شمار
hour land U عقربه ساعت شمار
hour hand U عقربه ساعت شمار
chronometer U ساعت شمار دقیق
stem winder U ساعت دسته کوک
clock calendar board U تخته ساعت / تقویم
time out U ساعت غیبت کارگر
toa one the time U ساعت راازکسی پرسیدن
diallist U سازنده ساعت افتابی
Greenwich Mean Time U معیار ساعت گرینویچ
wrislet U بند ساعت مچی
working day U ساعت کار روزانه
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
16:42 PM
1کلمه assist در اصطلاح ساعت به چه معناست؟
2and had to spend a good hour tidying it up!!
2and had to spend a good hour tidying it up!!
1تا چه ساعتی اینجا باز است
1scrambling
0روزانه یه ساعت ویدیو نگاه کنیم
0روزانه یه ساعت ویدیو نگاه کنیم
0سیگنال اختلاف
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com